حسین جان ....
مهدی ام مهدی خسته ! دلم از بی وفایی ها شکسته ...
حسین جان ... مانده ام تنهای تنها !
شده کرب و بلایم کوه و صحرا!
حسین جان ...
کاش من جای تو بودم !
چو یارانت بُدم گِرد وجودت !
شما گفتی ولی آنها نرفتند ...مرا یاران همه ، یک یک برفتند
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته
حسین جان
سال ها در انتظارم
هنوز حسرت به یاران تو دارم
حسین جان
انتقام نگرفته ام من
به جای امّتم شرمنده ام من
حسین جان
قطعه قطعه جسم اکبر(ع)
سر افتاده\'ی علی اصغر(ع)
دو کتف خونی و مشک ابالفضل(ع)
کنارعلقمه اشک ابالفضل(ع)
صدای ناله\'ی جانسوز زهرا(س)
فرار کودکان در دشت وصحرا
همه منزل به منزل در اسارت
چنان که شد به آل تو جسارت !
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته
هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده
بود هر صبح و شام در پیش دیده
ز قلبم میزند بیرون شراره
چه کاری سخت تر از انتظاره
حسین جان
از شما شرمنده هستم
گناه امّتم بسته دو دستم
چه قدر دیگر بگویم من به امّت
دعا باشد کلید قفل غیبت
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته..
سلام
نمیدونم کتاب اعتدال محمد (ص) را خوندید یا نه؟
این کتاب فوق العاده متنش زیباست و به قلمی زیبا هم نوشته شده...
قسمتهایی از کتاب رو تقدیم حضورتون می کنم:
در باب انذار و جایگاه منذر بودن و بیدارگری انبیاء که در نهایت به تحولی مثبت و تغییرپذیری اجتماعی منتهی خواهد شد، چند نکته اساسی ضرورت دارد:
نکته اول: مهرورزی
اولین نکته آن است که انذار مبتنی بر مهرورزی، عطوفت و رحمت است و هیچ تردیدی در این مورد نیست.
چندین روز گذشت... ولی یادمان نمی رود